پایگاه فرهنگی نور الإسلام

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد

پایگاه فرهنگی نور الإسلام

چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کربلا میگذرد

پایگاه فرهنگی نور الإسلام

امید است که بتوانیم با دعای شما خوبان راهی در راستای ظهور امام عصر (عجله الله تعالی فرجه الشریف) برداریم
مسجد نور واقع در میدان خراسان

طبقه بندی موضوعی

در آخر الزمان کارها بر عکس می‌شود؛ معروف، منکر می‌شود و منکر، معروف! مردم امر به منکر و نهی از معروف می‌کنند. امام علی(ع) می‌فرماید: به کسی که کارهای زشت را خوب بشمرد، توفیق داده نمی‌شود.


به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، دعای مشهوری منسوب به امام زمان(عج) است که حضرت در این دعا حدود چهل درخواست از ذات اقدس الهی می‌کند که به مناسبت آغاز سال نو بر آن شدیم که به شرح دعای حضرت ولی‌عصر(عج) به روایت حجت‌الاسلام سیدحسین هاشمی‌نژاد کارشناس مذهبی بپردازیم که بخش دوم آن در ادامه می‌آید:

«اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَصِدْقَ النِّیَّةِ وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَاَکْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِکْمَةِ وَامْلاَ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ وَطَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ وَاکْفُفْ اَیْدِیَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ وَ اغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَ الْخِیانَةِ وَ اسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَ الْغیبَةِ وَ عَلَى الْمُتَعَلِّمینَ بِالْجُهْدِ وَ الرَّغْبَةِ وَ عَلَى الْمُسْتَمِعینَ بِالاِتِّباعِ وَ الْمَوْعِظَةِ وَ عَلى مَرْضَى الْمُسْلِمینَ بِالشِّفآءِ وَ الرّاحَةِ وَ عَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ عَلى مَشایِخِنا بِالْوَقارِ وَ السَّکینَةِ وَ عَلَى الشَّبابِ بِالاِنابَةِ وَ التَّوْبَةِ وَ عَلَى النِّسآءِ بِالْحَیآءِ وَ الْعِفَّةِ وَ عَلَى الاَغْنِیآءِ بِالتَّواضُعِ وَ السَّعَةِ وَ عَلَى الْفُقَرآءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَناعَةِ وَ عَلَى الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَ الْغَلَبَةِ وَ عَلَى الاُسَراءِ بِالْخَلاصِ وَ الرّاحَةِ وَ عَلَى الاُمَرآءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ وَ عَلَى الرَّعِیَّةِ بِالاِنْصافِ وَ حُسْنِ السّیرَةِ وَ بارِکْ لِلْحُجّاجِ وَ الزُّوّارِ فِى الزّادِ وَ النَّفَقَةِ وَ اقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ»

*اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ

بحث پیرامون توفیق است، حضرت شعیب نبی(ص) به قوم خود فرمود: «وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ» من توفیق می‌خواهم از خدای تبارک و تعالی و توکل می‌کنم به خداوند چون اراده کرده‌ام شما را اصلاح کنم.

در ذیل این آیه شریفه روایت دارد حضرت صادق(ع) فرمودند: هرگاه بنده طاعتی را که خداوند بدان فرمان داده است انجام دهد، عمل او موافق فرمان خداوند عزوجل است و بدین سبب بنده را موفق نامیده‌اند و هرگاه بنده بخواهد در موردی نافرمانی خداوند کند و خدا میان او و آن معصیت حایل شود و در نتیجه بنده آن را مرتکب نشود، این ترک گناه او به توفیق خداوند تبارک و تعالی بوده است، اما هرگاه جلو او را از آن معصیت نگیرد و به حال خود رهایش کند تا مرتکب آن گناه شود، خداوند او را واگذارده و یاریش نرسانده است و توفیقش نداده است.

این حدیث جای شرح دارد. چنین تصور نشود که پس من هیچ اراده‌ای ندارم، البته تمام توفیقات من‌ الله است، خدا انسان را کمک می‌کند، اما چنین نیست که انسان هیچ‌ کاره باشد؟ الان کارخانه برق دارد برق تولیدی می‌کند و در این سیم‌ها و لامپ‌ها هستند، اما کلید به دست توست، اگر بزنی روشن می‌شود نزنی خاموش می‌ماند، یک وقت نگویی پس من هیچ‌ کاره هستم، توفیق را خدا می‌دهد، اما اگر اطاعت نفس کنی از توفیق الهی محروم می‌مانی، اما اگر اطاعت خدا کنی از توفیق الهی بهره‌ برده‌ای.

*آنچه از توفیق شمرده شده است

بعضی چیزها در روایت بیان شده که از توفیق شمرده شده است:

1- «من التوفیق الوقوف عند الحیره» از توفیقات این است که وقتی انسان در امری سرگردان می‌شود، متحیر می‌شود توقف کند، شک دارد آیا این پول را این ‌گونه سرمایه‌گذاری کنم ربا است یا نه؟ اگر توقف کرد توفیق الهی شامل حالش شده است، نمی‌داند این کلام غیبت است یا خیر؟ اگر توقف کرد توفیق الهی است و خود این توقف عامل تفکر است.

2- امام علی(ع): از توفیقات الهی که روزی انسان می‌شود این است که مال را از حلال کسب کند، نان حلال و طیب خوردن از توفیقات الهی است.

3- از توفیقات الهی این است که انسان سرش و رازش را به کسی بگوید که او امانتدار باشد و سر انسان را فاش نکند.

در دوره آخر الزمان روایت دارد انسان گاهی دلش می‌گیرد ولی یک امین پیدا نمی‌کند که رازش را به او بگوید تا یک مقدار سبک بشود. انسان رازش را می‌گوید تأکید هم می‌کند که به کسی نگو اما فردا صبح می‌بیند همه مردم با خبر هستند و این یک توفیق است که انسان دوست و رفیقی داشته باشد که بتواند با او حرف بزند و رازش را به او بگوید.

4- حضرت علی(ع) فرمود: از توفیق مرد این است که احسان و نیکی او نزد کسی قرار گیرد که نشرش دهد.

*عوامل سلب توفیق

یک سری عوامل است که این‌ها توفیقات را از انسان سلب می‌کند. یک مرتبه در ماه رمضان توفیق از انسان سلب می‌شود و نمی‌تواند سر سفره ضیافت‌الله بنشیند.

1- یاری نکردن مؤمن: مؤمنی به شما مراجعه می‌کند، توان یاری او را داری ولی یاریش نکنی، در روایت دارد که امام صادق(ع) فرمود: هیچ مؤمنی نیست که ذلیل کند برادر مؤمنش مگر اینکه خدا در دنیا و آخرت او را ذلیل می‌کند، در صورتی که قدرت بر یاری داشته باشد، یعنی پشت سر برادر مؤمن غیبت می‌کنند، تهمت می‌زنند، ولی تو جلوی غیبت را نگیری و بگذاری برادر مؤمنت ذلیل بشود.

2- تلاش و کوشش نکردن: امام صادق(ع) فرمود: کسی که از خدا طلب توفیق کند و تلاش نکند خودش را مسخره کرده است. دائماً می‌گوید: خدایا توفیق بده تا آن کاری را انجام بدهم که مرضی تو باشد، ولی پشت سر دعا تلاش نمی‌کند به نوامیس مردم نگاه خائنانه می‌کند، غیبت می‌کند، تهمت می‌زند. حرام می‌خورد این شخص توفیق روزیش نمی‌شود.

3- کارهای قبیح را خوب بشمارد: امام علی(ع) فرمود: توفیق داده نشده به کسی که کارهای زشت را خوب بشمرد.

روایت دارد در آخر الزمان کارها برعکس می‌شود، معروف، منکر می‌شود و منکر، معروف می‌شود، مردم امر به منکر می‌کنند و نهی از معروف.

4- عاق والدین: امام رضا(ع) فرمود: می‌دانی چرا خدا عقوق والدین را حرام کرد، به خاطر اینکه سبب می‌شود توفیق طاعت و بندگی از او سلب شود، خیلی از توفیقات بزرگان به خاطر خدمت به والدین بوده است و اگر انسان در خدمت به والدین کوتاهی کند توفیق از او سلب می‌شود.

حضرت سجاد(ع) نشسته بودند. شخصی سؤال کرد گفت: آقا ما ندیده‌ام شما با مادرتان هم غذا بشوید. حضرت فرمودند: به خاطر اینکه ممکن است مادر من سر سفره با چشم خود قطعه‌ای از غذا را انتخاب کرده باشد و من هم دستم را دراز کنم و همان قطعه را بردارم و به همین اندازه عاق والدین بشوم.

یکی از مراجع بزرگ ما که در اصفهان بود، از او سؤال کردند چه شد به این جایگاه رفیع رسیدی، فرمود: یک شب پدرم به حجره‌ام آمد و قرار شد شب را در حجره من بماند. من دیدم هر جوری بخوابم پایم به طرف پدرم دراز می‌شود. آن شب را چهارزانو خوابیدم، بستر پدرم را پهن کردم، پدرم خوابید و من هم به دیوار تکیه دادم، پدرم متوجه این ادب من شد و در حق من دعا کرد و به خاطر این ادب و احترام و دعای پدر، خدا من را موفق کرد.

5- گناه: رسول الله(ص) فرمود: بترسید از افتادن در معاصی و سستی کردن و کوچک شمردن گناهان چرا که گناهان بی‌توفیقی و بدبختی را شامل صاحبش می‌کند تا اینکه بر اثر گناه به جایی می‌رسد که ولایت علی ‌بن ابی‌طالب را رد می‌کند و گنهکار تا جایی می‌رسد که نبوت پیغمبر را منکر می‌شود و تا جایی که خدا را هم رد می‌کند و الحاد در دین خدا پیدا می‌کند.

بنابراین نگویید یک گناه اشکال ندارد، یک نگاه حرام اشکال ندارد. روایت دارد گناه لکه سیاهی بر قلب انسان می‌گذارد، اگر توبه کرد آن لکه سیاه پاک می‌شود، اگر گناه نکرد و توبه نکرد لکه سیاه بزرگ بزرگ‌تر می‌شود تا آنجا که همه قلب او را ظلمت و سیاهی می‌گیرد، پس مؤمنی از گناه خوف دارد و می‌ترسد، یک گناه که مرتکب شد مانند این است که کوهی را می‌خواهند بر سرش بیاندازند.

6-یاری کردن دشمنان خدا: حضرت علی(ع) فرمود: کسی که دشمنان خدا را یاری و کمک کند مستحق خذلان و بی‌توفیقی است.

7- شرکت در مجالس لغو و باطل: در دعای ارزشمند ابوحمزه ثمالی می‌خوانیم: پروردگارا شاید در مجالس اهل باطل شرکت کردم و در نتیجه تو مرا از برخی توفیقات محروم کردی.

*توفیق در دعاهای اهل بیت(ع)

حالا ببینیم اهل(ع) از خداوند توفیق چه چیزهایی را درخواست می‌کردند.

حضرت موسی ‌بن جعفر(ع) در دعای اول ماه رمضان می‌فرماید: خدایا در این ماه رمضان به من توفیق بده هر عمل صالحی که سبب رضایت تو می‌شود، انجام بدهم. پیامبر(ص) می‌فرمود: خدایا در ماه رمضان به من توفیق تلاوت قران عطا بفرما.

در جای دیگر پیغمبر(ص) می‌فرماید: خدایا من را از گناهان و معاصی حفظ کن و به من توفیق بده بتوانم حسنات را کسب کنم.

در دعای دیگری حضرت(ص) می‌فرماید: خدایا من را موفق کند قبل از اینکه مرگ به سراغم بیاید، من خودم را آماده و مهیای مرگ کنم، یک زاد و توشه‌ای برای سفر آخرتم تهیه کنم.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921226000948#sthash.VX0S7qwl.dpuf

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۰۳
سرباز سایبری

نظرات  (۱)

۱: ماجرای منویات رهبری در دعای عهد و صدر اسلام

هر سپیده، دعای عهد ما را می خواند

بیاییم ما هم دعای عهد و پیمان با امام زمان مان را بخوانیم. هر سپیده زمزمه کنیم که «خدایا در این صبح و ایام زندگیم، دوباره عهد، پیمان و بیعتی ابدی و پایدار با او (عج) می بندم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ أَبَداً». خداوندا! مرا را از انصار او، از یاورانش، از مدافعانش و از شتابندگان در برآوردن خواسته هایش، و از فرمانبران اوامر وی و پشتیبانانش بگردان! درست است که ما پشت سر هم این عبارات را می خوانیم؛ اما، هر کدام از آنها، نه خان، که یک خوان تقرب است و تنعم از آن، سالها زمان می برد: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُمْتَثِلِینَ‏ لِأَوَامِرِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ». زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص ۳۰۲.

چهار مرتبه اطاعت از ولیّ امر؛ بالاترین مرتبه: «وَ السَّابِقِینَ إِلَى»

در مراتب پیروان ولیّ امر، کمینه، چهار مرتبه را می توان بیان کرد: آ. عمل به «امر» ولیّ امر؛ ب. عمل به «اَماره یا همان اشاره» ایشان. ج. عمل به «اراده و نیت» ایشان؛ د. پیشی گرفتن از دیگران در عمل به اراده ایشان؛ نمونه ای تاریخی از عدم پیروی از اراده و منویات پیامبر و تبعات آن:

پیامبر خدا (ص) هنگام فتح مکه، اعلام عفو و امن عمومی کرد و تنها چهار نفر را استثناء کرد و فرمود: این چهار نفر حتی اگر به پرده کعبه هم آویخته بودند، بکشید! از آن جمله، عبد الله بن ابی سرح مرتد و مفتری بود. در فتح مکه، عثمان (برادر شیری/ مادری) وی، او را در خانه خویش پنهان کرد. سپس او را برای امان گرفتن و بیعت با رسول خدا (ص) برد؛ پیامبر (ص) سه بار از دست دادن برای بیعت با وی خوداری کرد تا در این مدت کسی او را بکشد، اما چنین نشد و در مرتبه چهارم، پیامبر (ص) بیعت او را پذیرفت. پس از بیرون رفتن عثمان، حضرت فرمود: آیا در میان شما یک مرد با بصیرت نبود تا این خبیث را بکشد؟ از بیعت با او خودداری کردم تا شاید یکى از شما او را بکشد! بی بصیرت ها گفتند: آنچه دردل تو بود را درنیافتیم! نمی شد با چشم اشاره ای بکنی؟۱

وقتی این فرازهای شگرف دعا در تبیین مراحل چندگانه اطاعت از ولیّ امر طی شود، نوبت به درخواست مقام اطاعت از اراده و سپس شهادت می رسد: «وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ». اگر می خواهیم به مقامت شهادت برسیم، باید مراتب چهارگانه پیروی از ولیّ امر را از همین حالا تمرین کنیم. چنین نیست که وقتی در محضر حضرت بقیت الله هر روز توفیق دعا و ادعای «عمل به اشاره یا عمل به اراده» بکنیم و ایشان به ما نفهماند که تنها با دعا و ادعای نمی توان امام زمان را یاری کرد. در همین راستا حاشیه دیدار نائب امام زمان در ۱۹دی ۹۲ با مردم قم بیدارگر است:

یک نفر به رهبرمان می گوید: «از تو به یک اشارت از ما به سر دویدن» و امام خامنه ای می گوید: کار از اشاره گذشته است! دل انسان خیلی می گیرد! یعنی ما نه اهل شهادت هستیم، نه اهل پیشی گرفتن در عمل به اراده و منویات رهبری، نه اهل عمل به اشاره و به اماره ایشان، و حتی نه اهل عمل به امر ایشان! ما با خودمان چه می کنیم؟! «أبکی لظلمة قبری! ابکی لضیق لحدی، أبکی لسؤال نکیر و منکر».

۳. یک امر رهبری برای کسانی که در سطح «ممتثلین لأوامره» و در هوای رجعت اند

امام خامنه ای در سخنان حرم رضوی در نوروز ۹۳: «نمی گوییم خرید جنس خارجی حرام است، امّا عرض می کنیم خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاوم‌سازی اقتصاد است و بر روی همه چیز این کشور تأثیر می گذارد. باید به این توجّه کرد؛ این نقش همه مردم است. البتّه در اینجا هم مثل خیلی جاهای دیگر، مسئولیّت مسئولان و مدیران کشور از دیگران بیشتر است».

در این سخن، هم امر هست، هم اماره و اشاره و هم اراده و البته ظرفیت برای تمرین «والسابقین الی ارادته» هم فراهم است. ما مرد کدام مرتبه ایم؟ امر یا اماره و اشاره یا ارده یا مسابقه در عمل به اراده؟ روشن است که نویسنده بسیار گزاف گفته است اگر حتی خود را کاملاً اهل عمل به امر نائب امام زمان بداند؛ اما در این کشور آسمانی، همواره کسانی بوده اند که اشک شوق ولیّ فقیه را در آورده اند و حتی رشک آنها بوده اند.

------------------------------------------------------
1. دلائل‏النبوة، ج ‏۵، ص ۶۳. نقل سبل الهدى، ج ۱۰، ص ۴۱۷: «رسول الله (ص) یوم الفتح، أمّن النّاس إلا أربعة نفر منهم عبد الله بن أبی سرح، فاختبأ عند عثمان بن عفّان، فلما دعا رسول الله صلّى الله علیه و سلم النّاس إلى البیعة جاء به عثمان فقال: یا رسول الله، بایع عبد الله، فرفع رسول الله صلّى الله علیه و سلم رأسه، فنظر إلیه ثلاثا کلّ ذلک یأبى، فبایعه بعد ثلاث ثم أقبل على أصحابه فقال: أما منکم رجل رشید یقوم إلى هذا الخبیث؟ إنّی کففت یدی عن بیعته لتقتله، قالوا: ما درینا یا رسول الله ما فی نفسک، هلّا أومأت بعینیک؟».

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی